جدول جو
جدول جو

معنی یک ور - جستجوی لغت در جدول جو

یک ور
یک سو، یک طرف، به یک طرف، به یک پهلو
تصویری از یک ور
تصویر یک ور
فرهنگ فارسی عمید
یک ور
((~. وَ))
یک سو، یک طرف، کج، متمایل
تصویری از یک ور
تصویر یک ور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یک وری
تصویر یک وری
یکطرفی متمایل بیک جهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک وری
تصویر یک وری
((~. وَ))
یک طرفی، متمایل به یک جهت
فرهنگ فارسی معین
مخلص صادق و بی نفاق که در حضور و غیبت نیک گوید، متفق، بی ریا و درست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک جور
تصویر یک جور
یکدست مانندهم، یکسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک سر
تصویر یک سر
((~. سَ))
تمام، همگی، سراسر، فوری، مستقیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک رو
تصویر یک رو
((ی))
صمیمی، خالص، یک دست، یک نواخت، آن که پشت و روی وی یکی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک ور یکور
تصویر یک ور یکور
یک سو یک طرف به یک طرف: یک ور روی زمین افتاده بود، کج متمایل
فرهنگ لغت هوشیار